البته با توجه به شرایط به شدت غیرانسانی در نوار غزه و نقض گسترده اصول اولیه حقوق بشر توسط اسرائیل، نگرانیهای قابل توجهی نسبت به سرنوشت غیرنظامیان ابراز میشود. اما میتوان پیشبینی کرد که به زودی آتشبسی درازمدت در نوار غزه برقرار خواهد شد. در روزهای گذشته، میانجیگران بینالمللی شامل قطر، آمریکا و مصر طرح صلحی را به طرفین درگیر ارائه دادهاند که مبتنی بر آتشبس برای آزادسازی مرحلهای اسرای دو طرف و امدادرسانی به نوار غزه است و هرچند این پیشنهاد با مواضع حداکثری دو طرف به ویژه حماس مواجه شده و فعلا متوقف مانده اما بعید است که شرایط نهایی آتشبس با طرح فعلی تفاوتهای قابل توجهی داشته باشد.
نگاهی به فرایند آغاز و تداوم بحران غزه نشان میدهد که متحدان بینالمللی اسرائیل، با وقوف به مشکلات رویارویی ارتشهای کلاسیک با شبهنظامیان در محیطهای شهری و پرتراکم، تلاش داشتند که سیاستمداران افراطی این کشور را از آغاز جنگ زمینی منصرف کنند. اما لجاجت نتانیاهو و حضور قوی لابیهای طرفدار اسرائیل در آمریکا موجب شد که نه تنها اسرائیل پس از 20 روز بمباران، عملیات زمینی را آغاز کند بلکه آمریکا و متحدانش سیاست حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل را حتی پس از آغاز جنگ زمینی ادامه دهند. اما از همان زمان هم مشخص بود که این حمایت حد و مرزی دارد و آمریکا به عنوان سردمدار نظم لیبرال در جهان، نمیتواند تا مدت زیادی از حملات به شدت بیرحمانه اسرائیل به فلسطینیان در نوار غزه که تمام موازین حقوق بشر را به سخره میگرفت، پشتیبانی کند. در واقع میتوان گفت پس از روشنشدن ابعاد اقدامات غیرانسانی اسرائیل در نوار غزه و اصرار این کشور بر تداوم آنها و متعاقب شکایت آفریقای جنوبی از اسرائیل به اتهام نسلکشی در دیوان بینالمللی دادگستری، امکان تداوم عملیات تهاجمی در درازمدت از بین رفته بود چراکه اسرائیل هم جزئی از نظم لیبرال حاکم بر جهان بوده و عملا نمیتواند به جنگی ادامه دهد که علیه آن پروندهای در نهاد قضائی سازمان ملل به اتهام بسیار سنگین نسلکشی باز شده است. البته نباید فراموش کرد که گزارشهای منتشرشده از نتایج جنگ هم حکایت از عملکرد ضعیف ارتش اسرائیل دارد، چراکه علیرغم حملات بیرحمانه و نامتعارف اسرائیل، بررسیهای نهادهای اطلاعاتی غرب نشان میدهد که ساختار نظامی حماس آسیب جدی نخورده و ۸۰ درصد رزمندگان و تونلهای حماس همچنان فعال هستند و قابل پیشبینی است که حتی در صورت تداوم جنگ هم، اسرائیل دستاورد قابل توجهی به دست نیاورد.
در این چارچوب بود که تحلیلگران بینالمللی از زمان آغاز جنگ زمینی در آخرین روزهای اکتبر ۲۰۲۳ و متعاقب قطعیشدن این حقیقت که نابودی حماس به سادگی قابل تحقق نیست، پایان ژانویه ۲۰۲۴ را آخرین فرصت اسرائیل برای حصول به اهداف خود از طریق نظامی میدانستند و امروز هم پس از سپریشدن ژانویه ۲۰۲۴ میتوان مشاهده کرد که شرایط به طرف یک آتشبس در حال حرکت است. البته جزئیات آتشبس در حال مذاکره است و مشخص نیست در برابر اسیران اسرائیلی به ویژه اسیران نظامی، چه تعداد از زندانیان فلسطینی آزاد خواهند شد. برخی از گزارشهای غیررسمی حاکی از تأکید حماس بر آزادی برخی از مهمترین زندانیان فلسطینی است که در این میان آزادی شخصیتهای مهمی همچون مروان برغوثی (عضو شورای رهبری فتح) و احمد سعدات (سیاستمدار چپگرا و دبیر کل جبهه خلق برای آزادی فلسطین) اتفاق بسیار مهمی تلقی شده و تأثیرات جدی بر فرایندهای سیاسی فلسطین
خواهد داشت.
البته باید گفت هرچند آتشبس و پایان بحران فعلی به میزان زیادی در دسترس به نظر میرسد اما هنوز راه زیادی تا حل بحران فلسطین باقی مانده و گزاف نیست اگر گفته شود حتی پیچیدگیها و مشکلات جدیدی هم در مسیر حل این مناقشه دیرپا به وجود آمده است. در سالهای گذشته شکست روند صلح و بیعملی رهبران فتح که اداره تشکیلات خودگردان را بر عهده دارند در کنار اقدامات و تحرکات نظامی حماس موجب بیاعتباری فتح و تقویت جایگاه حماس در افکار عمومی فلسطینیان شده، ضمن اینکه جنبش حماس و متحدان آن ثابت کردهاند که از توان نظامی و عملیاتی لازم برای به چالش کشیدن اسرائیل برخوردارند. این در حالی است که از یک طرف ماهیت اسلامی و ریشههای اخوانی حماس، موجب مخالفت اکثر کشورهای عربی با نقشآفرینی آن در آینده فلسطین شده است و از طرف دیگر جنبش حماس در فهرست تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا قرار دارد و البته بدیهی است که مواضع اعلامی و درگیریهای این سازمان با اسرائیل و مهمتر از همه حمله هفتم اکتبر موجب نفرت و وحشت فراگیر از حماس در اسرائیل شده است. لذا در شرایطی که جنبش حماس با توجه به نفوذ و محبوبیت گسترده و همچنین توان نظامی و عملیاتی قابل توجه، مهمترین ساختار سیاسی قابل مذاکره مردم فلسطین در تعاملات آتی به شمار میرود، اسرائیل و تقریبا تمام طرفهای بینالمللی بحران، مخالف هرگونه نقشآفرینی آن در مذاکرات صلح و آینده فلسطین هستند.
این در حالی است که با وجود مشکل فوقالذکر و دیگر عواملی که موجب پیچیدگی بحران فلسطین شده، حقایق آشکارشده در ماههای گذشته، حرکت در مسیر حلوفصل نهایی بحران فلسطین را به یک ضرورت برای کلیه طرفهای درگیر به ویژه آمریکا تبدیل کرده است. در روزهای پس از عملیات طوفانالاقصی و در زمانی که جنگ غزه و تنش حاصل از آن، در بالاترین حد جریان داشت، انتشار نظرات جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا تنها چند روز پیش از عملیات حماس، بحثبرانگیز شد. سالیوان در مقالهای که برای مجله معتبر فارنافرز نوشته و تنها پنج روز قبل از حمله حماس در ۷ اکتبر، آن را تحویل مدیران مجله داده، مینویسد «اگرچه خاورمیانه درگیر چالشهای همیشگی است اما منطقه ساکتتر از دهههای گذشته است». او همچنین در ادامه ادعا میکند که «ما بحرانها در غزه را کاهش دادیم». این سخن البته فراتر از یک مچگیری سیاسی و و بیانگر نگاه غالب در بین سیاستمداران و تحلیلگران بینالمللی درباره خاورمیانه در آستانه عملیات طوفانالاقصی است. به بیان دیگر در شرایطی که سیاستمداران، بحران فلسطین را در حال حلوفصل نهایی و شرایط را در حال آرامش میدیدند، ناگهان با واقعیت متلاطم منطقه مواجه شده و مجبور شدند بخش قابل توجهی از انرژی و منابع خود را در چالشی هزینه کنند که در اولویت سیاست آمریکا قرار ندارد. در این شرایط و پس از آتشبس و عبور از بحران جاری، بسیار بعید است که ساختار سیاسی آمریکا دوباره اجازه دهد که غافلگیر شده و در این شرایط نامطلوب قرار گیرد. لذا میتوان انتظار داشت که علیرغم مشکلات پیشگفته با فروکشکردن بحران جاری، تلاشهای جدی برای پایانبخشیدن قطعی به مناقشه اسرائیل و فلسطینیان آغاز شود. اظهارات مداوم مقامهای آمریکایی و اروپایی در زمینه ضرورت تشکیل کشور فلسطین و گمانهزنیها در زمینه احتمال به رسمیت شناختن فلسطین توسط دولتهای آمریکا و انگلیس و همچنین اخبار منتشرشده از حمایت (و یا لااقل عدم مخالفت) آمریکا با قطعنامهای درخصوص به رسمیت شناختن کشور فلسطین، نشان میدهد که این راه چندان دور هم نیست.
البته متأسفانه این نکتهای است که موجب نگرانی کارشناسان و تحلیلگران سیاست خارجی ایران شده چراکه سابقه عدم انعطاف ایران در زمینه تصحیح سیاستها و جهتگیریهایی که عملا غیر قابل تحقق بودهاند، موجب نگرانی در این زمینه شده است. در واقع علیرغم گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، دولتمردان ایران همچنان بر مواضعی که در ابتدای پیروزی انقلاب و در فضای جنگ سرد در مورد مناقشه فلسطین و اسرائیل اتخاذ کردهاند، پای میفشرند. در این راستا باید گفت که رویکرد انعطافناپذیر ایران مبنی بر مخالفت با راهحل دو کشوری تنها به دلیل تفوق نیروهای افراطی بر فضای سیاسی اسرائیل مشکل جدی برای کشورمان پدید نیاورده چراکه تداوم سیاستهای سرکوبگرانه دولتهای اسرائیل در دو دهه گذشته، عملا شانسی برای مذاکره و حلوفصل نهایی بحران فلسطین باقی نگذاشته است. اما در شرایط فعلی و در صورت آغاز روند صلح و پیوستن قدرتهای جهانی و منطقهای به این فرایند، تداوم رویکرد فعلی میتواند ایران را علاوه بر آمریکا و اسرائیل، در برابر کشورهای اسلامی و عرب منطقه و حتی خود گروههای فلسطینی قرار دهد که بدیهی است این سطح از انزوا حتی اگر خطری برای کشور نداشته باشد، برای آینده کشورمان اصلا مطلوب و قابل قبول نیست.
نظرات